سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: چهارشنبه 103 آذر 14

روزی مردی عبوس از بازار عبور می کرد ، دیوانه ای را دید کنجی نشسته و پارچه ای در برابر خود پهن کرده و فریاد می زند: از من بخرید ، من پرفروش ترینم ، بیایید از من بخرید. مردی جلو رفت و جماعتی را دید که به دیوانه می خندند. مرد خواست تفریح کند ، پس گفت: ای تاجر توانگر چه کالایی داری که اینقدر پرفروش است؟

  دیوانه گفت: نمی بینی؟

  مرد به تمسخر گفت: جز دیوانه ای ژنده پوش و پارچه ای کهنه هیچ نمی بینم.

  جماعت زیر خنده زدند و دیوانه در دم گفت: همین ... این است ...  من خنده می فروشم!

  مرد گفت: ای ابله! تو که خنده می فروشی ، چه باز می ستانی؟

  دیوانه خندید و گفت: شادی ...  آیا در دنیا معامله ای پر سودتر از این سراغ داری؟؟


 نوشته شده توسط بهرام در دوشنبه 87/10/30 و ساعت 12:26 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 20
مجموع بازدیدها: 59713
آرشیو